ريشه‌هاي تنهايي


 

نويسنده:دکتر سيدحسن علم‌الهدايي




 
چگونه مي‌توانيد بفهميد که تنها هستيد يا نيستيد؟‌ اصلا آيا مي‌دانيد علل تنهايي شما چيست؟ روان‌شناسي به نام راسل مي‌گويد: «اگر همواره بر اين ادعا باشيد که با انسان‌هاي اطراف خود همدم و مانوس نيستيد و هيچ‌گاه نمي‌توانيد دوست دلخواه خويش را بيابيد، احتمالا شما فرد شديدا تنهايي هستيد.
واقعيت اين است که رابطه‌خواهي و پيوندجويي نياز طبيعي انسان است و از عوامل مهم نشاط و آرامش در زندگي خانوادگي و اجتماعي به حساب مي‌آيد. ارضاي اين نياز، مستلزم همدلي و برقراري ارتباط‌هاي سالم با ديگران و توسعه و تقويت آنهاست. هر چند همه ما نيازمند پيوند و ارتباط مثبت با اطرافيان هستيم اما انگيزه و توانايي براي رفع اين نياز طبيعي در برخي شديدتر و در بعضي ديگر ضعيف‌تر است. شايد بتوان انسان‌ها را از اين منظر، دوست مدار و غيردوست‌مدار توصيف کرد. دوست‌مداران کساني هستند که از انگيزش و مهارت‌هاي خوبي براي تبادل دوستي و ارتباط با ديگران برخوردارند و با فقدان يا کم شدن چنين تبادلي احساس گم‌شده‌اي را در زندگي خواهند داشت. فاصله فيزيکي و بُعد مسافتي حتي مانع از کم رنگ شدن روابط عاطفي آنان با دوستان و بستگان‌شان نمي‌شود و کمتر دچار احساس تنهايي مي‌شوند اما غير‌دوست‌مداران افرادي هستند که از انگيزش و توانايي‌هاي لازم براي پيوند‌جويي با ديگران برخوردار نيستند و بيشتر در معرض تنهايي، احساس تنهايي و مشکلات ناشي از آن قرار مي‌گيرند. تنهايي و احساس آن در زندگي مي‌تواند دلايل گوناگون شخصيتي، خانوادگي، اجتماعي و ... داشته باشد که براي مقابله با آن، نخستين گام شناسايي و پذيرش واقعيت‌ها است.
توجيهاتي که ما معمولا براي تنهايي خودمان داريم، ذهني و دروني، يعني ساخته و پرداخته تخيلات و بعضا افکار منفي‌مان در زندگي و ارتباط با ديگران است. بهتر است که با اين احساس به صورت خود سرزنشي برخورد نکنيم و به جاي محکوم کردن خويش يا ديگران، راهکارهاي درست مقابله را بيابيم. افراد تنها اغلب دچار رنج و کدورت خاطر هستند زيرا باور دارند که تنهايي آنها اساسا به دليل عواملي است که ريشه در درون‌شان دارد و نمي‌توانند آنها را کنترل و مديريت نمايند. دختران بيش از پسران از احساس تنهايي گله‌مند هستند. مردان بيشتر خود را سرزنش مي‌کنند و زنان عوامل بيروني را مقصر مي‌دانند. صاحب‌نظران تنهايي را پديده‌اي قابل تغيير مي‌دانند، در صورتي که انسان مي‌تواند مهارت‌هاي لازم را براي اين تغيير کسب کند و بر احساسات و افکار منفي خود غلبه نمايد. مهم اين است که علل و خاستگاه اصلي آنها را به خوبي بشناسيم و اراده‌اي براي حل اين مشکل داشته باشيم.
منبع:www.salamat.com